بوسه های خیس یک فرشته…

33
6,741 مشاهده

هیچوقت نتونستم مثل خیلی از آدما منکر وجود چیزی به اسم عشق بشم. با وجود اینکه خیلی از آدم ها دروغ شنیدم و بیشتر از همه خیانت دیدم و شنیدم. با اینکه قلبم رو شکوندن و فقط به جرم اینکه نمی خواستم مثل خیلیا گرگ باشم، بره هه واسم از گرگ هم درنده تر شدن، با اینکه می بینم چه جوری آدما روی خودخواهی هاشون اسم عشق رو میزارن، اما باز هم نمیتونم منکر وجود چیزی با نام عشق بشم و قیدش رو بزنم.
آخه مگه میشه چیزی رو انکار کرد که لحظه لحظه دارم حسش می کنم و نفس نفس زندگیم باهاش زندگی میکنم؟!

من میفهمم عشق رو، من حس کردم عشق رو، اون وقتی که نصفه های اون شب، با آهنگ معین برای خواهر کوچیکم گریه می کردم. وقتی یادم میاد که چه جوری با گریه از خدا میخواستم که اون دندون مبینا که وقتی زمین خورد افتاده، درست بشه و در عوض خدا همه چیزم رو ازم بگیره…
آخه، فکر میکردم که مبینا بزرگ میشه، میترسیدم وقتی بزرگ بشه به خاطر اینکه یکی از دندونهاش نیست بچه ها مسخره اش کنن، غصه اش بگیره، گریه کنه…

آخه به خود خدا قسم، تموم زندگیم اون خنده های مبیناس… همه کار میکنم تا فقط اون بخنده…
خدایا، تو رو خدا، نشه که غم رو لباش بشینه. نشه که چشم هاش خیس باشه، خدایا تورو خدا نزار اون غصه اش بگیره. خدایا، نشه که لب هاش، لب پاییز رو ببوسه…

فکر میکنم اگه قراره چیزی به اسم “عشق” وجود داشته باشه، باید یه همچین شکلی باشه… فرقی نمیکنه عشق بین خواهر برادر، زن و شوهر، دختر پسر، عشق به خدا، یا هر چیز دیگه. عشق عشقه! این ما آدما هستیم که برای اینکه گند کاری و کثافت کاری هامون رو با کلمات قشنگ بپوشونیم تا بوی گندش در نیاد، روی اون کثافت کاری اسم عشق گذاشتیم. اونقدر هم به خودمون تلقین کردیم، که باورمون شده عشق یعنی این!

شاید اگه مبینا رو نداشتم و یه فرشته کوچولو عشق رو واسم معنا نمی کرد، هیچوقت دروغی به این بزرگی رو باور نمی کردم. دروغ قشنگی به اسم “عشق”!

شاید اگه تو هم یه دختر کوچولوی مهربون از رفتنت به سفر ناراحت بشه و بعد رفتنت فقط چون نتونسته باهات خداحافظی کنه، گریه کنه و وقتی گریه می کنی، همپای تو اشک از چشم های قشنگش بریزه و صادقانه و بی ریا باهات گریه کنه و اشک هات رو با دست هی کوچولوش پاک کنه. وقتی غصه داری، همش قلقلکت بده و بخندونتت.

وقتی واست نقاشی های خوشگل خوشگل بکشه و بالای تپه ی نقاشیش یه کلبه بکشه که بالای اون نوشته: “کلبه ی مهدی و مبینا”. وقتی واست نامه بنویسه که: “داداش من خیلی تو رو دوست دارم. میدونی عزیزم. درساتو خوب بخون تا من بیام پیشت. درظم(=درضمن) مواظب خودت باش. فدات آبجی. همیشه با تو. امضا : مبینا” و دور نامه ای رو که برات نوشته میسوزونه تا رمانتیک بشه!

اون وقت، مثل من حتما می فهمیدی که عشق اصلا اون چیزی نیست که توی فیلم ها نشونت دادن و توی قصه ها یادت…

شاید من نتونم بگم عشق چیه. انگار گفتن بعضی چیزها با لغات و کلمات سخته، وقتی هنوز لغتی که باید اختراع نشده باشه!
اگه عشق فقط یه افسانه و یه دروغ زیبا برای تحمل نازیبایی های آدم ها نباشه و هنوز چیزی به نام عشق توی دل ما آدما وجود داشته باشه، باید یه همچین شکللی باشه…

آره… عشق باید یه چیزی توی مایه های اون وقتی باشه که دارم از خواب میمیرم، ولی باز هم با مبینا هواپیما بازی میکنم…
مثل وقتی که برای اون مداد رنگی ۲۴ رنگ خریدم اما برای خودم ۱۲ رنگ.
مثل اون وقتی که بهم میگه: “داداش فردا امتحان دارم، برام دعا کن!”
مثل وقتی که بهم میگه: “قبل خواب یادت نره که (قل هو اللهُ احد) بخونی”
مثل اون وقتی بهم تلفن میکنه که منم برم آبمیوه ام رو بخورم، چون چند صد کیلومتر اونورتر اون هم داره از همون آب میوه میخوره!
مثل همین الآن که دلم براش خیلی تنگ شده
مثل چند ساعت پیش که گریه ام گرفته بود…

عشق باید یه همچین چیزی باشه… عشق باید چیز خوشمزه ای باشه! بایست طعم اون پاستیلی رو بده که میدونم مبینا خیلی دوست داره.
عشق بایست طعم اون بستنی ۱۰۰ تومنی رو بده که واسه خودم خریدم، وقتی برای اون بستنی ۱۰۰۰ تومنی گرفته بودم… یا شاید طعم اون گاز از بستنی مبینا، که به زور بهم می داد…

آره… عشق باید یه همچین چیزی باشه. مثل وقتی مبینا قاشق پر از شکلات صبحانه رو توی دهنم میزاره و بدون اینکه تمیز و کثیف بودن قاشق براش مهم باشه، باقیمونده ی شکلات دهنی منو از روی قاشقی که از آب دهنم خیسه میخوره…
مثل وقتی که خودم رو شکل بچه ها میکنم تا همبازی خوبی براش باشم.
وقتی اینقدر بهش فکر میکنم که شبیه اون شدم. اونقدر که دوستم با شوخی گفت که شیزوفرنی دارم! وقتی دوست هام مسخره ام میکنن که رفتارم شبیه بچه های مهد کودکی میمونه.
مثل وقتی که همیشه وقت برگشتنم به خونه، براش خوراکی میگیرم، تا منو دوستم داشته باشه!

آره، به گمونم عشق باید یه همچین چیزی باشه. مثل اون وقتی که مبینا رو می بوسم.
آخ که چه حس خوبی بهم میده، وقتی از لب هاش بوسه می گیرم…
این بوسیدن من، چقدر شبیه بوسیدن لب دوست دختر دوست پسر ها وقتی از هم کام میگیرن میمونه. و چقدر با اون ها فرق داره!!!
مطمئنم اگه آدم ها میدونستن بوسیدن لب های یه دختر بچه، یه فرشته کوچولو، چه طعم خوبی میده، هیچوقت حاضر نمیشدن لب هاشون رو به لب های هر کسی بچسبونن و بوسه هاشون رو خرج شهوت و هوس نمیکردن، وهیچوقت روی لب بازی های دختر و پسرها اسم “عشق بازی” نمیزاشتن!

خدایا، دلم برای آدم هات میسوزه. آدمایی که یه مشت شهوت و دروغ بهم تحویل میدن و اسمش رو میزارن عشق. آدمایی که زیر شکم همدیگه رو لمس میکنن و بهش میگن قلب! آدمایی که شهوت و نیازهاشون رو با اسم عشق ارضا میکنن. به همدیگه مثل یه وسیله و اشیاء نگاه میکنن و خودخواهانه فقط به فکر نیاز خودشونن، اسم عشق و عاشقی روی رابطه میزارن تا گندش در نیاد!

اما متاسفانه، تاریخ ۲۰۰۰ ساله هم نشون میده که همیشه، هر جایی از دنیا و هر زمانی از تاریخ، همیشه آدم های احمقی بودن، هستن و خواهند بود که با کلمه های قشنگی مثل عشق، خیلی راحت میشه فریبشون داد و بعد از استفاده مثل یه دستمال کاغذی کهنه دورشون انداخت…

و این از حماقت آدم هاست…!

خدای خوبم، ممنونم که به من لب دادی.
مرسی که لب هام یه ابزار تحت کنترل زیر شکمم نبود…
ممنون که به من این فرصت رو دادی که لب هام دریچه ای برای قشنگترین احساس دنیا باشه
عشق بازی با یه فرشته کوچولو…

خدایا، من خیلی خوشبختم.
چون عشقی رو دارم، که می بینم خیلی از آدم ها شب و روز، توی کوچه و خیابون، توی دست غریب و آشنا دنبالش میگردن و… هیچوقت بهش نمیرسن.
هیچوقت نمیرسن.
هیچ وقت.

خدایا دوستت دارم.
چقدر دلم برای بوسه های خیس و آبدار مبینا تنگ شده…

خدا رو میخوام، نه واسه ی اینکه ازش چیزی بخوام
خدا رو میخوام، نه واسه مشکل و حل غصه هام

خدا رو دوست دارم، نه واسه ی جهنم و بهشت
خدا رو دوست دارم، ولی نه واسه ی زیبا و زشت

خدا رو میخوام، نه واسه خودم، که باشم یا برم
خدا رو میخوام، نه واسه روزای تلخ آخرم

خدا رو میخوام، نه واسه سکه و سکو یا مقام
خدا رو میخوام که فقط، تو رو نگه داره برام…

خدا رو دوست دارم، واسه اینکه تورو بهم داده
خدا رو دوست دارم، چون عاشق بودنو یادم داده

خدا رو دوست دارم، چون عاشقا رو خیلی دوست داره
خدا رو دوست دارم، چون عاشقو تنها نمیزاره

خدا رو دوست دارم، واسه اینکه حواسش با منه
خدا رو دوست دارم، آخه همیشه لبخند میزنه

خدا رو دوست دارم، واسه اینکه منو تو با همیم
خدا رو دوست دارم، که میدونه ما عاشق همیم

(شعر از رضا صادقی)

پی نوشت: حالا دیگه دندون های مبینا هم درست شده ولی من… !!!

33 نظر

  1. خدایا، دلم برای آدم هات میسوزه. آدمایی که یه مشت شهوت و دروغ بهم تحویل میدن و اسمش رو میزارن عشق. آدمایی که زیر شکم همدیگه رو لمس میکنن و بهش میگن قلب! آدمایی که شهوت و نیازهاشون رو با اسم عشق ارضا میکنن. به همدیگه مثل یه وسیله و اشیاء نگاه میکنن و خودخواهانه فقط به فکر نیاز خودشونن، اسم عشق و عاشقی روی رابطه میزارن تا گندش در نیاد! @};-

  2. موقع خسته شدن به دو چیز فکر کن :

    آنهایی که منتظر شکست تو هستند تا به تو بخندند.

    آنهایی که منتظر پیروزی تو هستند تا با تو بخندند

    یا حق

  3. شاعر و فرشته
    شاعر و فرشته ای با هم دوست شدند.فرشته پری به شاعر داد و شاعر ، شعری به فرشته. شاعر پر فرشته را لای دفتر شعرش گذاشت و شعرهایش بوی آسمان گرفت و فرشته شعر شاعر را زمزمه کرد و دهانش مزه عشق گرفت. خدا گفت : دیگر تمام شد.دیگر زندگی برای هر دوتان دشوار می شود.زیرا شاعری که بوی آسمان را بشنود، زمین برایش کوچک است و فرشته ای که مزه عشق را بچشد، آسمان برایش تنگ است.

  4. سلام…. بانوشته هات خیلی حال کردم…احساس قشنگی بود….بعضی جملاتت رو انگار قبلا تو ذهنم مرور کردم…درک میکنم

  5. درود بر مهدی عزیز ، من از نظر سنی تقریبا جای مادر شما هستم . به طور کاملا اتفاقی با وبلاگت بر خورد کردم . خارج از ایران زندگی میکنم ولی قلبم همیشه برای ایران و ایرانیان میطپه. وقتی نوشته های خودت و دوستانت رو خوندم به خودم بالیدم از اینکه چنین فرزندانی داریم . شاید همه شما دردهای مشترکی داشته باشید ولی باور کن هر جای این دنیای بزرگ که باشی آسمون یه رنگه . فقط جاش فرق میکنه . همه مشکل دارن ، همه از فراق عشق میسوزند. به قول خودت عشق که فقط مخصوص زن و مرد نیست . عشق جوهر وجود انسان است . فقط بعضیها عشق رو با هوس اشتباه میگیرن . دلم فقط براشون میسوزه و براشون دعا میکنم. ولی مهدی جان و همه دوستای مهدی ، بهتون قول میدم عشقی که در درون همه شماست روشنگر راهتون خواهد بود. فقط صبور باشید و سعی کنید درس های زندگیتون رو از مشکلاتتون بگیرید. در هر مشکلی که سر راه ما قرارداره درسی نهفته . اصلا همه این دنیا مثل یک مدرسه بزرگ میمونه وقتی درسمون تموم بشه از اینجا رخت میبندیم و میریم. دیر یا زود . هر قدر بهتر درس بگیری راحت تر این دوره میگذاره و به مرحله بعدی میری . خب پسر نازنینم خودت و خواهر گلت رو میبوسم و برتون دعای خیر دارم. اگر فکر کردی میتونم کاری که خوشحالتون میکنه برات انجام بدم حتما ایمیل بزن . آرزوی شادی و وصال برای همه شما نازنینان دارم.

    • @همگام, سلام :‌) ممنون که برام نظر گذاشتید. خوشحالم کردید، خیلی.
      مرسی از حرفاتون… امیدوارم خدا ما رو فراموش نکنه هیچوقت :‌)
      خوش‌حال میشم با دلِ پاک و مهربون‌تون من و خواهرم و همه‌ی آدمای دنیا رو دعا کنید…
      بارم ممنون از حرفای قشنگِ شما، حتما یادم می‌مونه
      لطفا دعا یادتون نره… امیدوارو هر جایِ دنیا که هستید، همیشه در آغوشِ خدا، شاد و خندون باشید.

  6. چقدر جالب تا حالا همیشه فکر میکردم من هیچ وقت نمیفهمم عشق یعنی چی چون همیشه با خودم میگفتم چرا علاقه من به همه آدما یه جورایی شکل همه ؟ چرا آدما رو به خاطر کارای خوبشون دوست دارم ؟یه جایی خوندم که عشق دلیل نمیخواد و اگه کسی رو با دلیل دوست داری اسمش فقط دوست داشتنه ولی من فکر میکنم اگه کسی رو بی دلیل دوست داری فقط دوسش داری اما اگه اون انقدر خوب و مهربونه که باعث میشه خیلی برات مهم باشه اونوقت عاشقشی 
    چقدر بدن کسایی که تعریف عشق رو عوض میکنن و باعث میشن یکی مثل من که جدا” عاشق خیلی از آدماست به خودش شک کنه که چرا عاشق کسی نمیشه و چه ساده ام من که به جای اینکه به عشقای اونا شک کنم به خودم شک کردم   :(

    • @همیشه امیدوار, میدونی من زیاد با کلمات عشق و دوست داشتن موافق نیستم. آدم باید احساسش ناب و پاک باشه. تعاریفِ دوست داشتن و عشق هم برای هر کسی متفاوت هست تا حدودی…
      دوست داشتن یا عشق ورزیدن، شک نکن همه چیز دلیل داره. اما وقتی نمی‌تونی دلیلش رو واسه یکی توضیج بدی، یعنی واقعا دوستش داری.

  7. سلام. پسر حالمو داغون کردی با این پستت. منم یه داداشم که خیلی دیر به خواهرم رسیدم و سالهای با ارزشی رو که میشد باهاش باشم، نداشتم. همیشه می‌دونستم هست. ولی باز الان هم خدا رو شکر که مثل تو فهمیدم معنای واقعی عشق قلبی یعنی چی. خدا شما رو هم واسه همدیگه حفظ کنه.
    این روزها دنبال داداشهایی مثل خودم می‌گردم.
    @};-

    • @سعید, سلام دوستِ من، بیشتر خوشحالم که به خواهرت رسیدی، سال‌هایی گذشته و سال‌های زیادی هنوز توی راه هستن…
      امیدوارم سال‌ها در کنار خواهرت همیشه خندان باشی و خدا شما رو برای هم نگه داره :‌)

  8. سلام به مهدی عزیز و دوستدارانش
    راستش من امروز خیلی دلم گرفته بود گفتم کامپیوترو روشن کنم شاید توی نت نشانی از خدا پیداکنم اینکه خدا واقعا کجاست؟دلم دنبال یه داستان یه جمله یا حتی یه کلمه میگشت تا شاید آرومم کنه با اینکه میدونستم تنها یادخدا آرامبخش دلهاست مهدی نوشته هات بهم آرامش داد ازت ممنونم بیشتر حرفهای دلمو زدی یعنی یادم آوردی که کی ام فقط میخوام ازت بپرسم که چرا خدا جواب دل شکسته مو نمیده؟ تورو بخدایی که میپرستی جوابمو بده
    تو خود گفتی که درقلب شکسته خانه داری شکسته قلب من جانا به عهد خود وفا کن

    • @سمیه, سلام دوستِ من
      ممنون و خوشحالم که آرامش داری، راستش چرا خدا جواب نمیده؟ این رو جز خودش کسی نمی‌دونه. فقط اینکه دو چیز:
      یکی اینکه: جواب خدا با زبون نیست و به شیوه‌های مختلف جواب میده، جوری که ما اصلا نمی‌فهمیم این جوابی از خدا بوده.
      دوم هم اینکه: زمان برای ما مهم هست، اما ممکنه جوابی که الآن می‌گیریم، مربوط به یک ماه، یک سال یا ۵ سال گذشته باشه که ما از یاد بردیم و خدا نبرده. پس برای جواب عجله نکن… شک نکن جواب میده دوستم :‌)

  9. منم دوتا داداش دارم که با دنیا عوضشون نمیکنم یکیشون ازدواج کرده یکیشونم۵ساله ندیدم ساکن کشور دیگه اس واسه هردوشون آرزوی خوب دارم همچنین واسه شما

    • @shabnam, نمیدونم، خوش به حال خواهرم یا خوش به حال خودم که مبینا رو دارم؟ :)
      فقط می دونم من زندگیم بدون فرشته ی کوچولوم یه چیزی کم داشت…
      و این رو هم میدونم که هیچ کار خدا بی حکمت نیست!
      حتما خدا برادر رو به شکل دیگه، مثلا پدر یا مادر یا همسر یا… هر چیز خوب دیگه بهت داده. مهم شکلش نیست، مهم اون احساسی هست که با داشتنش بهت دست میده :)
      اگه دورو برت رو نگاه کنی، حتما احساسش می کنی، همون کسی که بدون اون زندگیت چیزی کم داشت… :)

      • @mEhdi, من یه برادر زاده دارکم که خنده اش رو به دنیا نمیدم عمه گفتنش رو به دنیا نمیدم بوسه های ابدارشو به دنیا نمیدم بزگترین نعمتیه که خدا بهم داده لحظه ای نبینم میمیرم دوستش داره عاشقشم …..درسته این عشق شیرین ترین عشقه
        وایییییییییییی وقتی از سرکار میام صدای درو که میشنوه با اون عمه گفتنش دنیا رو بهم میده
        بهراد نفس عمه جونشه عشق عمه جونشه

  10. عشق عشق عشق
    چیزی که فقط اسمه
    نمیخوام چیزی بگم تا فقط گفته باشم
    اگه درک داشته باشیم
    تحمل وتوان درک رو داشته باشیم
    اگه دلمون مثل دختر کوچولوی گل فروش باشه
    اگه دلمون از اسمون بزرگترو از قطره کوچیکتر
    اونوقت شاید بفهمیم آره میشه عشق رو دید عاشق شد
    شاید بعدها لمس کرد

  11. یک خبر خوب یک فرشته کوچولوی دیگه به جمع ما اضافه شده یک فرشته واقعی کو چولو و زیبا واقعا که هیچ معجزه ای بالاتر از تولد یک فرشته نیست قبول داری؟؟؟؟

  12. سلام:
    بالاخره امتحانات تموم شد….
    یک خبر خوب یک فرشته کوچولوی دیگه به جمع ما اضافه شده یک فرشته واقعی کو چولو و زیبا واقعا که هیچ معجزه ای بالاتر از تولد یک فرشته نیست قبول داری؟؟؟؟

  13. سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام …من اومدما…………………/
    .
    .
    .
    ببخشید یه مدت امتحان داشتم وبدجوری درگیر بودم.
    .
    .
    .
    خدارو شکر تموم شد.
    .
    .
    .همه برام دعا کردن تو چی؟؟؟؟ مطمئنم دعای تو با دعای همه فرق میکنه… تاثیرش بیشتره…

    مهدی یه چیزیو بهت بگم؟؟؟ بهت عادت کردم…. تا مکیام نت اولین کاری که میکنم دیدن وبلاگ تو ونظرای توه….. چرا؟؟؟
    کاش بدونم دلیل این دیوونه بازیم چیه؟ که همش دنبال نشونی از تو تو این دنیای مجازی میگردم؟

    .
    .
    .

    .
    .
    .

    .
    .

    بیا پیشم بهم بگو چیکار کنم… منتظرتم

  14. سلام درسته حق با توئه دوست خوبم به این میگن یه عشق حقیقی . واقعا بوسه ازلب یه فرشته کوچولو یه حس خاصی داره …آره وقتی لبهای نرگس کوچولورو می بوسم انگاری منو با خودش میبره به اسمونها …. به یه دنیای دیگه…خدایا به همه ی بنده هات این حس قشنگو بده… به اونهایی که توو حسرت یه فرشته کوچولو می سوزن…آمین یا رب العالمین.

  15. سلام آقای مهدی

    من خیلی وقته اینجا کامنت نذاشتم…. منظورتون کدوم کامنت ها هست؟!

    همیشه با هیمن اسم و همین ایمیل و همین آدرس وبلاگ کامنت میذارم. در غیر این صورت من نبودم. اگه کسی از اسم و مشخصات من استفاده کرده و از طرف من کامنت گذاشته هم براش متاسفم.

    Ip من هم مشخص هست می تونید همین الان چک کنید… تا اگه کامنت مزاحمی داشتید شما هم غیر منصفانه سریع به من نچسبونید.

    اون کامنتی هم که تو وبلاگ خودم راجع به شما گذاشتم پاک میکنم که سو تفاهم برطرف شه.

  16. سلام:
    خب شاید یعنی اینکه یک موضوع حتمیه حتمی نیست اما برای تو که اینقده بچه دوست داری امیدوارم که حتمی باشه.

  17. سلام:
    ببخش که اینجا گلی پیدا نمی شه تا برات بذارم…..
    ممنون که اومدی اگه قالب عوض کردم براتی این بود که من عاشق سبزم و اون سیاهیه مطلق قلبمو می فشرد . تنها امیدم همون گل و جنگل کنارش بود اما این قالب تمامش برام ارامبخشه و فکر نکنم حالا حالاها عوضش کنم.
    در مورد قیمت گل هم که پرسیده بودی و طعنه ات که چرا یک شاخه گل!!گل برای من خیلی عزیزه اونقدر عزیز که اکثر اوقات برای اونهایی که دوستشون دارم بی بهونه گل می خرم(البته گاهی برای خودم هم گل می خرم)اما چرا یک سبد لبخند ؟چون گل یک شاخه اش هم زیبایی و طراوات یک دسته رو داره اما لبخند هرچی بیشتر باشه دل دوستان رو بیشتر شاد می کنه.
    حالا در مورد متن خودت خوشحالم که تو هم یک چنین عشق جاودانی رو تجربه می کنی منهم یک فرشته کوچولو دارم برای عشق ورزیدن و اونقدر قلبمو پر کرده که دیگه جایی برای عشقها(یا شاید هم به قول تو هوسها)دیگه نگذاشته اما یک چیزو فراموش نکن یادت باشه که این عشقو حتی تا زمانی که بزرگ میشه ازش دریغ نکنی حتی زمانی که ازدواج کردی و شاید بچه دار شدی چون انروزاگه ذره ای از محبتت بهش کم بشه به هر بهانه ای حتی اگه این بهانه بزرگ شدن و خانوم شدنش باشه مبینای تو ضربه بزرگی می خوره همینجوری که من ضربه خوردم و هنوز حسرت روزهای کودکی وارزوی یک لحظه تنها بودن و عشقهای قدیمیه داداشم روی دلم مونده…….

نظر بدهید

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

~X( [شیطونک] [رویا] [دعا] [خجالت] [تهوع] [تشویق] [بغل] [-( X( O:-) B-) @};- =P~ =)) =(( ;;) ;)) ;) :| :x :S :P :D :-h :-O :-?? :-? :-/ :-* :)) :) :(( :(