من نوشتن رو خیلی دوست دارم. من عاشق نوشتنم. حتی اگه هیچ کسی نوشته هامو نخونه، من بازم میتویسم، واسه کسی کسی نمی نویسم، واسه دلمه، فقط دلم.
این وبلاگ با اینکه نو پا ست و تازه درستش کردم، اما با یه نگاه میشه فهمید بازدید کننده های وبلاگم که از موتور جستجوگر قدرتمند گوگل به وبلاگم میان در نوع خودش جالبه. خیلی هیجان انگیزه وقتی که میبینم آدما با جستجوی چه کلماتی به وبلاگم میان!! بعضی هاشون خوشحالم میکنه، وقتی میبینم با جستجوی کلماتی در رابطه با خدا به وبلاگم میان، گاهی هم با جستجوی کلمات مستهجن!!! جملاتی که ترکیب بعضی هاشون واقعا حال آدم رو بهم میزنه!
از وقتی باز هم کلاس هام شروع شد و دانشگاه میرم، نه فقط اینکه وقت نکنم، نوشته هام یه جوریه که میخوام خصوصی بمونه، اصلا نمی تونم توی سایت دانشگاه هم نمیتونستم بنویسم. اما حالا با لپ تاپ جدیدم، حالا بازم می تونم هر جایی بنویسم!
این وبلاگ جایی برای نوشتن منه. جایی برای گفتن حرف هایی که نمیشه گفت. نباید گفت. این وبلاگ نوشته های منه. جایی برای حرف های دلم، برای حرف های من و خدا… جایی که به یادم میاره که “اگه هیچ کس نیست، خدا که هست…”
اینجا خونه ماس. یه کلبه ی کوچیک واسه من و خدای من. یه جا که واسه خدا مینوسم. یه جا که خدا به حرف هام گوش میکنه. نمیزارم خونه ی کوچیکمون تنها و متروک بمونه، خودم میام آب و جاروش می کنم.
دلم واست تنگ شده بود وبلاگ قشنگم. دلو واسه حرف هایی که اینجا نوشتم تنگ شده بود… دلم برای “اگه هیج کس نیست، خدا که هست…” که اون بالای وبلاگ نوشته تنگ شده بود… دلم واسه خدای خودم تنگ شده بود… خدایا دلم میخواد بازم باهات حرف بزنم، بازم بهت غر بزنم، بازم الکی ازت تعریف کنم تا دلت واسم بسوزه… با همون دلی که بچگی هام داشتم اینقد واست ناز میکنم، اینقد قربون صدقت میرم، اینقد میگم دوستت دارم تا تو هم دوستم داشته باشی. تا بهم فکر کنی. تا کمکم کنی. خدایا، تورو خدا تنهام نزار. پیشم باش. همیشه.
من برگشتم… خدایا کمکم کن… بهم نیرو بده که خودم باشم… کمک کن که نزارم کلبه مون رو گرد و غبار فراموشی بگیره… کمکم کن که تا وقتی زنده ام حرف هام رو همین جا واست بنویسم…
کلبه ات هنوز پا برجا و قدرتمنده نگاه کن من بعد ۵ سال اومدم و دارم نوشته ای قدیمی تو میخونم الان پخته تر مینویسی ولی همیشه ساده و بیریا هستی خوای موند
خدا همراهت
عزیزم خیلی عالی بود
من با نوشته روزی روزگاری تو گریه کردم.
سلام دوست عزیز.
خیلی خوبه که از ته دلت می نویسی.بهت تبریک می گم که تصمیم گرفتی حرفاتو توی دلت انبار نکنیو بریزیشون بیرون.ازت خواهش می کنم هیچوقت بدون حس باخدابودن چیزی ننویسی.
حرف اینارو باور نکنی فکر کنی خبریه!!!!
سلام
من که چیزی نفهمیدم!!!!
خب که چی؟
سلام دوست من .خوبی؟ نوشته هات خیلی قشنگن.منم مینویسم ولی نه مثل شما.راستش هر وقت دلم میگیره یه سر به وبلاگت میزنم چون فک میکنم نوشته هات خیلی صادقانه است.کاش دل منم مثله دل شما بزرگ بود تا میتونستم صادقانه بنویسم.سبز باش
سلام ،خدا را شکر می کنم که هنوز کسانی هستند که خدا را می بینند و حس می کنند زندگی با آدم معامله هایی می کنه که اگردلت به خدا گرم نباشه دیگه هیچی.دلم خیلی از زمانه وادمهای آن گرفته وگاهی از خدا که به فریاد دلم نمیرسه .واقعا” گاهی لازمه به خودمون نگاهی بیا ندازیم با وجود اینکه می گیم اعتقاد داریم خودمون و تنها حس میکنیم مثل الان که من شمارو پیدا کردم .امیدوارم باز هم ادامه بدین وامید رو به دل خواننده ها به ارمغان بیارین.براتون از خدا بهترینها رو می خواهم.
سلام:
تا حالا عذرت پذیرفته بود که لپ تاپ نداشتی اما حالا دیگه برای نبودنت چه عذری داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام:
ببین هر کسی می تونه برای خودش اعتقادی داشته باشه و توی مورد نظرات هم عقیده من و تو متفاوته درسته من حرفتو قبول دارم که بعضی ها براشون این که آمار نظراتشون بالا بره خیلی مهمه و به قول تو شده یک عقده توی دنیای نت اما عقیده من اینه که اگه نظر من میتونه آمار اونو بالا ببره و از نظر روحی ارضایش کند چرا من کوتاهی کنم.
در ضمن من وبلاگهایی رو که دوست دارم و برام جالبند رو لینک کرده ام و مرتب هم بهشون سر می زنم چه دعوتم بکنن چه نکنن اما نمی تونم دعوت نامه شون رو تایید نکنم حالا اگه اونها برای من نظر نمی دهند یا حالشو ندارن یا اصلا مطالبمو نمی خونن و یا اینکه اصلا ازشون خوششون نمیاد!
اما همینکه من می دونم نظرم براشون مهمه حالا به هر دلیلی براشون نظر می ذارم.
neneshtehato kheyli dost daram azizam.chun az del miyad be del ham mishine.movafahg bashi doste khobam.
سلام:
چند روزی نمی تونستم وارد نت بشم اما از صبحی دوباره درست شد گفتم من که دارم از اینجا رد می شم احوال دوست بد اخلاقم رو هم بپرسم راستی من که دارم به امتحانات نزدیک می شوم و استرسم داره می ره بالا تو چی؟
موفق باشی راستی من نظرات همه رو تایید می کنم و برام مهمه که بهم سر می زنن اینکه دیگه راجع به نوشته هام نظر می دن یا نه بستگی به لطف خودشون داره!!
سلام
ممنون از راهنماییت، این روزها پاک گیجم و ذهنم هم برای کلماتی مثل “کلیک” به همان فینگلیش بودنشان عادت کرده. بهر حال ممنون از اینکه تذکر دادی.
راجع به لحن نوشتاری هم، نمیدونم ….! اوائل وبلاگ اگه نگاه کنی عامیانه مینوشتم بقیه میگفتند اینجوری ننویس لوسه ، بعد به این لحن هم بنویسم میگی افغانیه…! شده جریان کبکه که اومد راه رفتن کلاغه رو یاد بگیره راه رفتن خودش هم یادش رفت یا بر عکس :دی
———————————————————-
راجع به این پستت باید بگم وبلاگ نویسی واقعا اعتیاد میاره اما به قول یکی از دوستان گاهی افسردگی هم میاره…!
سلام:
عید شما مبارک حیف که گل نداری تا برات چند تا آیکون گل بذارم…..
راستی چرا نمی شه توی وب تو آیکون گذاشت گاهی اوقات خیلی گویا هستند.
salam .khobe ke hasti intori rahat tarim
ba nazar gozashtan ke nemishe harfe delo goft
nagofti az che shahri hasti???
mikham akseto bebinam?
man 19 salame daneshjoye motarjemiye zaban shiraz ham zendegi mikonam
salam…mersi khobam…to chetori??
are man mikham bebinamet…chejorisho manam nemidonam!!!!
toye delam faghat ghame….hamin..hes mikonam yekio vase gosh dadan be hame dardo delam mikham… ama ki????
mikham az khodet kamel baram begi… inke bache kojaiiiiii?
chi mikhoni??/ chand salete… shayad ghablan behem gofti ama alan yadam rafte…. nemidonam….
ama baz baram bego….
.
.
.
.
.
rasti az post akharam kheyli khosham miad nazare to chiye?
.
.
.
.
.
javabe on soale akhareto felan nemidam… ye kam sabr kon….
khodet mifahmi….
.
.
.
montazere javabetam.
.
.
zod bia.
.
.
.
montazere hoizore sabzet.
.
.
.
.
yadam kon
salam dost golam…..khobiiiiiiiiiiiiiii????be khoda inghade delam barat tang shode ke nagooooooo…… kheyli kam peyda shodiiiiii mehdi!!!!!!!!!
manam be to adat karde bodam mehrabon ….ama kheyli vaghta to bodi man nabodam ya man bodam to nabodi…. to ro khoda bebakhsham age dir be dir miam dost daram bebinamet///???
.
.
.
.. mishe???.
.
.
.biaa baz vasam nazar bezar
.
.
.montazere hozore sabzetam…..
.
.
.
.
.yadam kon
سلام:
می بینم که باز هم من پر ادعا که ادعای دوستی دارم اما یک دوست واقعی نیستم اولین نفرم!!!!!
امروز عصر خیلی برات نوشته بودم از محکوم کردنت که شده عادت برات از اتهاماتی که بهم وارد کرده بودی اما به لطف اینترنت هیچکدوم ثبت نشد شاید خدا نخواست که دلت بشکنه.
باشه من چیزی نمی گم و مثل یک دوست خوب می پذیرمت با همه خوب و بدت و دیگه از خودم دفاع نمی کنم تو هم بالاخره یک مدل دوستی.همه دوستها که نباید از آدم تعریف و تمجید کنن مگه نه؟!