خانه برچسب‌ها گُل و خار

همه‌ی نوشته‌های با موضوعِ: گُل و خار

عاشقِ گُل‌های کاغذی !

میدونست چه گُلی رو دوس دارم، ولی بازم هر بارتوی شهر که می‌چرخید، گلی رو که «خودش» چشمش رو گرفته بود، به اسمِ «من»، برام میگرفت. با یه کارتِ دوستت دارم عزیزمِ روش. اینطوری بود که، یه چند وقتی با گُلش خوش بود، نوازشش میکرد، آبش میداد، باهاش بازی‌بازی میکرد،...

قسم به نقاشِ بالِ پروانه‌ها

خسته‌ام، دل‌گیرم، تنهایم... احساسِ زندانیِ در قفسی را دارم، که از فرطِ شوقِ رهایی از قفسِ کرم‌خاکیان، آنقدر خودش را به در و دیوار کوبید، تا سرانجام پیروز شدند... و سرانجام باور کرد... باور کرد که تمام سهمش از دنیا، همین چهار دیواری تنگ و تاریکی‌ست که دچارش آمده،...

آب و گِل

یکی از دلایلی که اینجا خیلی دیر به دیر، و با فاصله‌ی نسبتا طولانی، به‌روز می‌شود، این است که تنها نوشته‌های رسمی در این وبسایت قرار می‌گیرد. و من وسواسِ زیادی به خرج می‌دهم که نوشته‌ای که قرار می‌گیرد، تا حد توان، کامل باشد. و تلاشم این بوده که...