یکی از دلایلی که اینجا خیلی دیر به دیر، و با فاصلهی نسبتا طولانی، بهروز میشود، این است که تنها نوشتههای رسمی در این وبسایت قرار میگیرد. و من وسواسِ زیادی به خرج میدهم که نوشتهای که قرار میگیرد، تا حد توان، کامل باشد. و تلاشم این بوده که تمامِ حرفم را زده باشم، یا لااقل نزدیک به تمامِ آن را. این طور میشود که بینِ نوشتهها فاصله میافتد و هم نوشتهها خیلی طولانی میشود، و احتمالا حوصلهتان هم سر میرود از خواندنش.
از طرفی، حرفهایی همیشه هست، که مثلِ اتفاقهایِ سادهی زندگی، یک دنیا حرف در سادگیشان دارند. حرفهایی که مثلِ تمامِ چیزهایِ خوبِ دنیا، دنیایی از سادگی دارند. پس، ساده هم باید گفت. بی هیچ حرفِ اضافه. نه منظوم هستند و نه منثور. نه به معنایِ واقعی نثر هستند و نه نظم دارند. حرف ولی دارند!
از این پس، در صفحهی وبنوشتهای مهدی (mehdi.mirani.ir/blog)، میتوانید نوشتههایی از این جنس را بخوانید. نوشتههایی متفاوت از همیشه، که فقط در این صفحه نمایش داده میشوند.
هنوز هم، به رسمِ قدیم، در صفحهی اصلیِ اگه هیچکس نیست، خدا که هست، همان نوشتههای قبلی، و نوشتههای جدید به سبک و سیاقِ قدیم، به نمایش در خواهند آمد.
سر آغازِ حرفهایم هم، سخنی کوتاه با شما…
در این مدتی که مینویسم، افرادی هستند که نوشتههایم را کپی میکنند. ایرادی نیست، اگر دوستش داشته باشند. ولیکن، لینک به نویسندهی اصلی پیشکش، حتی جایی که در یک نوشته، اسمم باشد، یا هر نشانهای از مهدی، اسمم را پاک میکنند که هیچ، اسمِ خودشان را در نوشته جایگزین میکنند! مسلما اینکه نویسندهی اصلی را معرفی کنند، چیزی عایدم نخواهد شد، جز اعتبار وبلاگ و وبسایتِ خودشان. اما دیگر چرا در نوشتههایم دست میبرند؟!
حتی کار از اینها هم گذشت و یکبار که به طور کاملا اتفاقی، مجلهای را میخواندم، به نوشتهای رسیدم، که تک تکِ لغاتش به چشمم آشنا بود! دوباره از اول خواندم! خانم محترمی، نوشتهی متفاوت باش! بگذار مترسک بمانند! را با اسم خودش در مجلهی موفقیت به چاپ رسانده بود (+). او هم شاید، بیخبر، از جای دیگری برداشته باشد. اما خب، جا ندارد آدم یکهو از دیدنِ نوشتهی خودش به اسمِ دیگری، شوکه شود؟!
فکر نمیکنم، این پاسخِ کسی باشد، که بی چشمداشت، دیگران را در نوشتههایِ خودش سهیم میکند و تنهاییهایش را با دیگران به اشتراک میگذارد. اما خب… اینها همیشه هست، و ای کاش روزی هم برسد، که ما هم به اندازهای ادعایمان از فرهنگ، داشته باشیمش. خوشحالیِ من از این است، که حرفهایم چنان دانهایست، که هفتاد دانه میشود. دانههایی که جنسِ همگیشان از مهربانی و کودک و خداست. از من گذشته اما، این قبیل کارها یک دزدیِ ادبی نیست؟
اینها را گفتم، که در مقابل، پاردوکسِ قشنگی، بیش از پیش نمود پیدا کند:
اینجا، دوستانی هم دارم که گاها چند ماه و سال است که مرا میخوانند. بیبهانه مینویسم و بیبهانهتر مهربانند! صد البته که میتوانند در نهایت، تنها یک خوانندهی خاموش باشند، اما همیشه دستانم را، و قلبم را، با دیدگاه، ایمیل و جملههای پر محبتشان، گرم میکنند.
به اینجا که میرسم، یادِ همان جملهی مورد علاقهام میافتم، که “هر جا که گُل است، خار هم هست” یا “هر جا که آب است، گِل هم هست”!
این پُست، تماما مخصوص، برای شمایی که تفاوتِ ارتفاع ضمه در گُل هستی، تا کسره در گِل.
اصلا ساده میگویم، ممنونم، یک به یک جملاتت را با همان محبتِ بیدلیل که میدانم داری، میخوانم. دوستشان دارم، و ممنونم که هستی و در کنارِ گِلها، به زلالیِ آبی میمانی.
تورو از خاطرم برده، تب تلخ فراموشی
دارم خو می کنم با این، فراموشی و خاموشی
چرا چشم دلم کوره، عصای رفتنم سسته
کدوم موج پریشونی، تو رو از ذهن من شسته
خدایا فاصله ات تا من، خودت گفتی که کوتاهه
از اینجا که من ایستادم، چه قدر تا آسمون راهه
من از تکرار بیزارم، از این لبخند پژمرده
از این احساس یاسی که، تو رو از خاطرم برده
به تاریکی گرفتارم، شبم گم کرده مهتابُ
بگیر از چشمای کورم، عذاب کهنهی خوابُ
چرا گریه ام نمی گیره، مگه قلب من از سنگه
خدایا من کجا میرم، کجای جاده دلتنگه
میخوام عاشق بشم، اما تبِ دنیا نمی زاره
سر راه بهشتِ من، درخت سیب می کاره
ترانه سرا: عبدالجبار کاکائی
– از این پس، صفحهی وبنوشتهای شخصی مهدی، از منویِ بالای سایت، قابل دسترسیست.
– چندین سال است که رسم بر این بوده، که درست در روز تولدم، نوشتهای مینویسم. هنوز نمیدانم، برای سه روزِ دیگر، بیست و سوم خرداد ماه، چیزی خواهم نوشت…؟
سلام.ممنون از قلم زیباتون و واقعا متاسفم که هنوز فرهنگ درست استفاده از مطالب سایرین وجود ندارد و سرقت ادبی را به کل نادیده می گیرند.
سلام و سپاس بابت نوشته های خوب و دوست داشتنی تون! به خاطر مطالب ارزنده تون وب شما رو تو وبلاگم لینک کردم. به وب من هم سری بزنید
سلام آقامهدی.طرفدار همیشگی نوشته هاتونم.خوش بحالت که اینقدر جالب مینویسی.امیدوارم به تک تک آرزوهات برسی التماس دعا
@سیما, سلام، ممنون :)
قلم زیبایی دارین… امیدوارم دیگه شاهد این اتفاقات در مورد نوشته هاتون نباشید… چون تحملش واقعاً سخته…
به به!
عالـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی بود
و بابت اتفاقاتی که ادرمورد نوشته هاتون فتاده متاسفم…درکتون میکنم
منم گاهی چند خطی مینویسم
از خدا میخواهم آنچه را که شایسته توست به تو هدیه بدهد
نه آنچه را که آرزو داری ، زیرا گاهی آرزوهای تو کوچک است و شایستگی تو بسیار . . .
تولدت مبارک
@rafaat, خیلی ممنون :)
با سلام وسپاس از شما
نوشته های بسیار زیبایت
خواستم از شما اجازه بگیرم که نوشته های زیبایتان را به نام خودتان در صفحه فیس خودم بگذارم
اجازه شما ضروری است با سپاس از شما
@mahtab, سلام، مانعی نداره. ممنون که اجازهی من مهم بوده.
سلام مهدی جان پسرم تولدت مبارک اینطور متوجه شدم که امروز ۲۳ خرداد روز تولدت است .امیوارم در پناه خداوند مهربان صد ساله بشی و در کمال آرامش زیر ساسه پدر و مادر زندگی خوبی داشته باشی
@فهیمه, سلام، خیلی ممنونم :)
سلام آقامهدی . تولدت مبارک ان شاءالله عمرباعزت داشته باشی وهمیشه درتمام مراحل زندگی موفق باشی
@فاطمه, سلام، مرسی :)
فقط میتونم بگم خیلی متاسفم
راستی تولدتون مبارک
@سنا, مچکر :)
پیشاپیش تولدتون مبارک امشب شب ولادت حضرت ابالفضل هست اسطوره ی ادب و معرفت واسه همینم میخوام یه طنز که برام یکی از دوستانم فرستاده بنویسم تا امشب یه لبخند مهمونتون کنم با اجازه
کاش برای ازدواج هم مثل انتخابات عمل میشد چندتا نامزد توسط مامانم تایید صلاحیت میشدن می آمدن دونه دونه از هنرهاشون و برنامه هاشون برام توضیح میدادند بعدش منم سر فرصت با بصیرت و آگاهی همسرمو انتخاب میکردم و مهمتر اینکه هر چهار سال یکبار هم حماسه ی دیگری می آفریدم
الهی شادی مهمون همیشه ی قلبتون باشه
واقعا متاسف شدم از اتفاقی که افتاده امیدوارم دیگه همچین اتفاقی واست نیفتهنه واسه تو نه هیچکسه دیگه
سلام.
من هم گهگاهی قلمی دست میگیرم و ورقی سیاه میکنم،اما از ترس این نگاه های حریص و قلم های کثیف تا به حال جایی منتشرشان نکرده ام،نه فقط از این بابت ک به نام دیگری نوشته هایم را بنویسند،بلکه از این ترسیده ام که ب سرقت متهم شوم و بگویند آن چه تو خودت را صاحبش میدانی
جای دیگری نوشته شده است…!
با این حال ب تو هزاران بار تبریک میگویم ک مرا و دیگری را و آن دیگریه حریص را به جشن نوشته هایت دعوت میکنی…
قلمت سبز.
به جشن نوشته ی تولدت بدون دعوت هم میایم.
@مهسا, سلام. برای من هم پیش آمده، اما مسئلهی مهمی نیست. اگر کسی نوشتهای رو خودش نوشته باشه، باز هم میتونه بنویسه. ولی اگر خودش ننوشته باشه… …! و اینکه، نظرِ دیگران اصلا مهم نیست.
سلام
تولدتون پیشاپیش مبارک انشاءا… همیشه سرت و قلمت سبز و خرم باشه.
@masum, مچکرم :)
سلام ،
هر وقت نوشته هاتو میخونم دلم بیشتر هوای خدا و اون دنیا رو میکنه
. کاش زودتر برم پیشش/خیلی ممنون از نوشته هات و سایت زیبای خداییت / راستی تولدت مبارک
@راضیه, ممنون :)
دوست خوبم منم معمولا از همون خواننده های بی صدای مطالبتون هستم اما الان لازم دونستم بگم کاراتون رو دوست دارم و امیدوارم همیشه دستتون به قلم باشه و به خاطر کوته فکری برخی از آدمها که هنوز خیلی مونده تا بشه آدمهای فهمیده ای دونستشون دست از نوشتن برندارید ، در ضمن تولدتونم پیشاپیش مبارک ایشالا که همیشه در کنار خانواده خوبتون و مبینا خانم گل، سرزنده و شاداب باشید
@ریحانه, خیلی ممنون :)
سلام
امیدوارم دیگه این چیزا رو نبینی!
اینا چیزا ارزش ناراحت شدن رو نداره.میگن خندیدن و شاد بودن تنها انتقامی هستش که میشه از دنیا گرفت پس تا میتونی شاد باش.
بنال ای نی که من غم دارم امشب………….نه دلسوز و نه همدم دارم امشب
دلم زخم است از دست غم یار…………….هم از غم چشم مرهم دارم امشب
سر دل کندن از لعل نگارین ……………….عجب نقشی به خاتم دارم امشب
غم دل با که گویم شهریارا………………..که محرومش ز محرم دارم امشب
@یه هم دانشکده ای, سلام، البته که ارزشِ ناراحتی نداره، و این قضیه هم، مربوط به خیلی وقت پیشها هست. هدفم ایجادِ یه پارادوکسِ سیاه و سفید بود :) شاد بودن هم، اگه بزارن !
نیما یوشیج در اولین سالگرد تولد فرزندش برایش نوشت:
یک بهار، یک تابستان، یک پاییز و یک زمستان را دیده ای…از این پس تمام دنیا برایت تکراریست جز مهربانی…
برادر مهربونم پیشاپیش تولدت مبارک …امیدوارم دنیا رو با مهربونی هات زیباتر کنی
@فرزانه, مرسی :)
مهدی عزیز..داداش گلم نوشته های شماهرجاکه باشن زیباهستن وچون از دل میادبه دل خاننده هم میشین..حالافرقی نمیکنه ک ب اسم زیبای خودت باش یاانسانهای بی قانون یاکسایی ک باناآگاهی چنین کاریومیکننومطالبوبه اسم خودشن مینویسن.همین ک نوشته های آرمانی توروی آدمایی مثل من تأثیرمیذاره کافیه ولی ای کاش طمع آدماهمه چیزوازبین نمیبردوهمه چیزوازآن خودنمیدیدیم…تولدت هم پیشاپیش مبارک..منتظرنوشته های قشنگت هستم…
@مریم, مچکرم :)
امیدوارم زودتر۲۳خرداد بیاد نوشته هات خیلی قشنگن داداشی دست طلا مقسییییییییییییی
این همه شما نوشتی و ما خوندیم، کاش می تونستیم روز تولدتون یه چیزی ما بنویسیم و شما بخونی… پیشاپیش مبارک… با بهترین آرزو ها…
@zahra, ممنونم :)
راستی یادم رفت پیشاپیش
تولدت مبارک
@maman, ممنون :)
خیلی عالی می نویسی واقعا متاسفم بابت این قضیه و البته خیلی خیلی متاسفم برای نویسنده نما هایی که با ادعا ی نویسندگی این حرکات را انجام می دهند باید به جامعه فرهنگ وادب تسلیت گفت بابت این رفتار
من خودم خواننده پر پر قرص این مجله بودم واقعا باید به مدیر مسوول ان هم تسلیت گفت .
مهدی جان ناراحت نشو و به دل نگیر تو دلت رو لازم داری برای سخنان زیبایی که از دلت بر میاد
تو گذشت کن که بخشش از بزرگانه تو خیلی خیلی زیبا می نویسی خیلی قلم شیوا وروانی داری مهم نیست دیر می شه خب مجله زرد چاپ نمی کنی که از دل می نویسی .
من سالهاست که برای دل خودم می نویسم هر وقت دلم می گیره شب برای خدا نامه می نویسم و براش درددل می کنم اشک می ریزم وسبک می شم و هر وقت هم که شادم و اتفاق خوبی برام می افته تو دفتر شکرانم براش شکرانه می نویسم وازش بابت همه چیز تشکر می کنم ولی اصلا قابل قیاس با نوشته های شما نیست .به کارت ادامه بده ومابقی رو به خدابسپار .
موفق باشی
سلام
!اینکه کسای دیگه نوشته هاتو با اسم خودشون تو وبشون میذارن یا تو مجله چاپ میکنن به نظرم کار غیر انسانیه و برای کسایی که این کارو کردن متاسفم!
تولدتو پیشاپیش تبریک میگم و از خدا بهترین هارو برات میخوام و سعادت دنیا و اخرتو برات ارزو دارم
@سارا, سلام، ممنون :)
سلام مهدی جان پسر موفق وبا احساسم .وقتی ایمیل رو خوندم خیلی ناراحت شدم چیزی نمی تونم بگم به اون خانم محترم کاری که اون کرد مانند در روز از دیوار کسی بالا رفتن است . من نمیدونم تا کی ما شاهد این کارهای زشت وناپسندباشیم امیدوارم روزی برسد که این جماعت فرهنگشون کامل بشه.مهدی جان من هم خیلی متاسف شدم انشاالله دیگه شاهد این کارهای بد و …….نباشیم به امید ان روز
سلام .دست به قلمتون عالیه طوری که اگه ۱۰بارم مطالبتون رو بخونم احساس تکراری مطلب وخستگی نمیکنم . بابت اتفاقی که براتون افتاده واقعا متاسفم وامیدوارم دیگه هیچ وقت این اتفاق نه فقط برای شما بلکه برای تمام نویسندگان موفق پیش نیاد.راستی خیلی مشتاقم نوشته روز تولدتون رو بخونم بی صبرانه منتظره ۲۳خردادم
@فاطمه, سلام، مرسی. البته نوشتهام بیست و پنجم منتشر شد :)
سلام امیدوارم این اتفاقات تاسف بار رو دیگه نبینیم…فقط همین رو می تونم بگم…