خانه برچسب‌ها قاصدک

همه‌ی نوشته‌های با موضوعِ: قاصدک

خدا و کودک، نوستالژی عشق کودکی

  انگار که چیزی تغییر نکرده باشد. هنوز روزها خورشید از سمتِ همیشگی‌اش بیرون می‌آید و شب‌ها از آن سمتِ همیشگی می‌رود و باز پیراهن آسمان، ستاره باران می‌شود. هنوز بلبل‌ها می‌خوانند، گنجشک‌ها در جست‌وجوی غذا، زمین را می‌جویند و در جست‌و‌جوی جفت خویش، دنبال هم می‌کنند. درختان سبز اند...

رویای یک باران

تعجب نکن ری‌را¹ من هنوز همان کودکِ مغرورِ دیروزم تنها، غرورم را به بهایِ گمانِ باران فروختم تنها کمی گیجم، منگم، حیرانم خسته‌ام… خسته‌ ری‌را در بیداری خوابم: نمی‌فهمم، نمی‌دانم و در خواب، رویایِ بیداری‌ام را می‌بینم   ری‌را، نمی‌دانم از چه رو، طاقتِ فراموشی در من نیست و بویِ خاکِ باران خورده، باز مرا می‌برد تا خاطره‌‌ی آن رنگین...