خانه برچسب‌ها رویای کودکی

همه‌ی نوشته‌های با موضوعِ: رویای کودکی

خدا و کودک، نوستالژی عشق کودکی

  انگار که چیزی تغییر نکرده باشد. هنوز روزها خورشید از سمتِ همیشگی‌اش بیرون می‌آید و شب‌ها از آن سمتِ همیشگی می‌رود و باز پیراهن آسمان، ستاره باران می‌شود. هنوز بلبل‌ها می‌خوانند، گنجشک‌ها در جست‌وجوی غذا، زمین را می‌جویند و در جست‌و‌جوی جفت خویش، دنبال هم می‌کنند. درختان سبز اند...

قسم به نقاشِ بالِ پروانه‌ها

خسته‌ام، دل‌گیرم، تنهایم... احساسِ زندانیِ در قفسی را دارم، که از فرطِ شوقِ رهایی از قفسِ کرم‌خاکیان، آنقدر خودش را به در و دیوار کوبید، تا سرانجام پیروز شدند... و سرانجام باور کرد... باور کرد که تمام سهمش از دنیا، همین چهار دیواری تنگ و تاریکی‌ست که دچارش آمده،...

خدا و گناه

نیمه‌های شب بود. دست‌های آلوده به گناهش را شست. با خودش فکر کرد: "کاش چیزی مثلِ صابون هم بود، که با آن می‌شد گناهان را از روح و قلب آدم ‌شست." از خودش برای گناهی که کرده بود، متنفر بود و تنفرش را به داخل دست‌شویی تف کرد. بزاقِ...

رویای زیبای کودکی

موهای دمب موشی رو لباسا آب پاشید بازیای کودکی روزای شاپرکی همرو رفتیو بردی عزیزم منو دست کی سپردی عزیزم موهای دمب موشی، حرفای در گوشی اون اتاق پولکی، دنیای عروسکی همرو رفتیو بردی عزیزم منو دست کی سپردی عزیزم بازی قایم موشک تا چشم گذاشتم تو قایم شدی و من چشم بر نداشتم هی صدا زدم کجایی نیومد...

دوست دارم دوباره بچه شم

خیلی ها تصور می کنن ما آدم ها به دنیا میایم تا بزرگ شیم. تا یاد بگیریم و کامل شیم. اما من اصلا اینطورفکر نمیکنم. بلکه کاملا برعکس، ما به دنیا نیومدیم تا یکسری چیزها رو یاد بگیریم، بلکه دنیا اومدیم تا چیزهایی روکه بلدیم از یاد نبریم، دنیا...