خانه برچسب‌ها هم آغوشی

همه‌ی نوشته‌های با موضوعِ: هم آغوشی

قسم به نقاشِ بالِ پروانه‌ها

خسته‌ام، دل‌گیرم، تنهایم... احساسِ زندانیِ در قفسی را دارم، که از فرطِ شوقِ رهایی از قفسِ کرم‌خاکیان، آنقدر خودش را به در و دیوار کوبید، تا سرانجام پیروز شدند... و سرانجام باور کرد... باور کرد که تمام سهمش از دنیا، همین چهار دیواری تنگ و تاریکی‌ست که دچارش آمده،...

عشق و لجن

عشق این روزها، آدم‌ها گرمایِ عشق را در تنِ گرمِ معشوق خلاصه می‌کنند و به هم‌آغوشی می‌گویند: عشق بازی! دروغ‌های عاشقانه می‌گویند و عاشقانه دروغ می‌گویند. عشق‌ها هم که تاریخِ انقضا می‌خورند... بعد از مدتی فاسد می‌شوند! کجاست آن عشق‌های جاودانه؟! و اصلا عشق خاصیتش این است که ماندگار است...

آسمان و زمین

آسمان... آه آسمانِ رویایی... که با تمامِ وسعتِ لاجوردی در تو جایی برایم نبود بعد از خیالِ تو... همان خیالِ شیرینت... نه پرواز سهمِ بال‌هایم بود و نه دیگر خزیدن می‌دانستم... کاش از جنسِ نور بودم...!   آسمان دور بود... من عاشقش بودم و پایِ چوبیِ کپک زده‌ام باز مرا به جشنِ ریشه‌ها می‌خواند کاش آدمی را طاقتِ همسفر شدن با بال‌هایم بود...   آسمان، آسمان، آسمان آسمان عزیزم من...