همهی نوشتههای با موضوعِ: مردن
تو کی هستی؟!
Mehdi Mirani
15
آدمای زیادی توی این دنیا میان و میرن، واسه هر کسی، همیشه یکی هست که نبود. و یکی بود که دیگه نیست. قبلِ رفتن، تویِ اون مدتی که هستن، چه برو بیاهایی که ندارن، چقدر ملت براشون و خودشون برا خودشون نوشابه باز میکنن و چه لیلیهایی که به...
خدا و گناه
نیمههای شب بود. دستهای آلوده به گناهش را شست. با خودش فکر کرد: "کاش چیزی مثلِ صابون هم بود، که با آن میشد گناهان را از روح و قلب آدم شست." از خودش برای گناهی که کرده بود، متنفر بود و تنفرش را به داخل دستشویی تف کرد. بزاقِ...
به زمین خوش اومدی!
ساعت 3 نصفه شبه و من مثل همیشه توی خونه تنهام. خوابم نمیاد، درست مثل هر شب. ولی اینبار احساس عجیبی دارم، صدای سگ ها از توی خیابون ترسناک تر از همیشه شنیده میشه و باد به شدت پنجره رو تکون میده، بر خلاف هر شب.
با ترسی ناخودآگاه میرم...
چ مثل چرخ و فلک
خیلی تماشای چرخ و فلک را دوست دارم. دوست دارم ساعت ها چرخیدن چرخ و فلک را ببینم، چرخیدن چرخ ِ فلک را!
دوست دارم ساعت ها بنشینم و چرخیدن چرخ های فلک را ببینم، که چگونه می چرخاند و آدم ها را ببینم که چگونه می چرخند و...