همهی نوشتههای با موضوعِ: مادر و فرزند
تصادفی که تصادفی نبود
Mehdi Mirani
56
هنوز دوست دارم باور کنم، آنچه را که رخ داد، در خواب دیده باشم. داستانی باشد، یا وبنوشتهای. اما، با خونِ روی دستهایم چه کنم؟! کاش خواب دیده بودم.
حالا که شش شب از آن حادثه میگذرد، هنوز از نوشتنش حتی، مطمئن نیستم. گاهی حادثهای آنقدر هولناک است، که آدم...
خدا و مادر
آمدی و کنارم نشستی
میخواستی با من حرف بزنی...
من، تلویزیون تماشا میکردم
برنامهی موردِ علاقهام پخش میشد
من، تلویزیون میدیدم
من، تو را نمیدیدم...
و تو باز هم کنارم نشسته بودی...
با ذوق و شوق، کتابِ آشپزی میخواندی
که مثلِ دیشب گرسنه نخوابم
که خسته شدم از غذاهایِ تکراریات...
و من باز از طعمِ تکراری ایراد گرفتم
ذوق و...