همهی نوشتههای با موضوعِ: عشق مجازی
عشق نفرین شده
Mehdi Mirani
42
صدای ممتد بوق اتومبیلها، دود غلیظ سیگار و رگههای رقصان نور که از لابهلای پرده بر سطح زمین میرقصیدند، همچون خراشی بودند که بر پیکرهی روح میافتاد. و این، سنگینی سکوت بینشان را بیش از پیش غیر قابل تحمل میساخت.
- ببین مایکی، خب راستش، نمیدونم...
و بر روی لبهی تخت...
بوسه های خیس یک فرشته…
هیچوقت نتونستم مثل خیلی از آدما منکر وجود چیزی به اسم عشق بشم. با وجود اینکه خیلی از آدم ها دروغ شنیدم و بیشتر از همه خیانت دیدم و شنیدم. با اینکه قلبم رو شکوندن و فقط به جرم اینکه نمی خواستم مثل خیلیا گرگ باشم، بره هه واسم...