همهی نوشتههای با موضوعِ: آدم بزرگ
خدا و کودک، نوستالژی عشق کودکی
Mehdi Mirani
34
انگار که چیزی تغییر نکرده باشد. هنوز روزها خورشید از سمتِ همیشگیاش بیرون میآید و شبها از آن سمتِ همیشگی میرود و باز پیراهن آسمان، ستاره باران میشود. هنوز بلبلها میخوانند، گنجشکها در جستوجوی غذا، زمین را میجویند و در جستوجوی جفت خویش، دنبال هم میکنند. درختان سبز اند...
به زمین خوش اومدی!
ساعت 3 نصفه شبه و من مثل همیشه توی خونه تنهام. خوابم نمیاد، درست مثل هر شب. ولی اینبار احساس عجیبی دارم، صدای سگ ها از توی خیابون ترسناک تر از همیشه شنیده میشه و باد به شدت پنجره رو تکون میده، بر خلاف هر شب.
با ترسی ناخودآگاه میرم...