الآن دارم به چی فکر می کنم؟

57 نظر

  1. دارم به زندگیم فک میکنم به راهی که تا این جای زندگی امدم .خسته ام و دل شکسته از صبوری طولانی مدت .پدر مریض،مادری که سخت کار میکنه ،کارگری میکنه،خواهری که ۶ سال تحصیل کرد و بیکاره الان به خاطر پول نمیتونه ازدواج کنه و خودم که زخمی ی خیانتم.خدایا اول همه اون هایی که دلشون درد داره و بعد من به آرامش برسون.
    سخت به دنبال آرامشم،یا امام عصر یا باب الحوائج، یا امام غریب، غریبم هوام داشته باش

  2. خواهرزاده ی منم اسمش مبیناست وای نگو مبیناها همش شلوغو دوس داشتنی ان …بسوزه دیگه ..میخواستی مهربون نباشی … :)) خب شوخی بود جوونی کارمیکنی پس انداز میکنی …خداکمکت میکنه جوون بسوزه پدر مهربونی @};- ;;)

  3. دارم به این فکر میکنم که چجوری میتونم رشته سختم رو پاس کنم میخوام باتمام تلاش و کوششم وبا توکل به خدا خوب درس بخونم تابه امیدخدا موفق بشم ;;) ;;)

  4. سلام
    الان دارم به خالم فکر می کنم که ۲۰ روزه مریضه افتاده خاله ای که همیشه فعال بود و خداشناس و مال حلال در می آورد از بچه ها و شوهرش که سید بودن همیشه پذیرایی می کرد. حالا چرا باید اینجوری بشه یه توده تو مغزشه هر دکتری یه چیزی میگه یکی میگه تومور خوشخیم یکی میگه بدخیم یکی میگه سرطان خون داره دو روز پبیش از مغزش نمونه برداری کردن تا پنج شنبه باید صبر کنیم ببینیم چی میشه . همش اشکم میاد ذکر براش میگم دعا براش میکنم که خدایا خالم زجر نکشه همه ی آدما یه روز می میرن منم می میرم اما خالم زجر نکشه واقعا مستاصلم نمیدونم چیکار کنم اضطراب دارم یکی کمکم کنه 
    :(( :((

  5. اگه کسایی که دلنوشته ای منو میخونن برام دعا کنن ممنون میشم نگید که چرا برا ازدواج عجله دارم من تحمل ندارم تو فامیل یادروهمسایه بهم ترحم کنن بگن توروخدا دخترخوبیه ولی نمیدونم چرانگرفتنش یاکسایی هستن که لحظه شماری میکنن بدبخت بشم تا دلشون خنک شه برام ازته دل دعا کنید شاید نفس شما حق باشه

  6. خداهرچقد مینویسم میبینم بازدوس دارم بهت حرفامو بگم درسته حرفام تکراریه ولی خوب با این حرفا آروم میشم خدا چرا هرخوابی میبینم اتفاق می افته به جزازدواجم خدا تورو به این عزای حسین قسمت میدم توروبه یس عباس قسمت میدم کاری کن زودترازدواج کنم خداشب احیاقران سرگذاشتمو به یس عباس قسمت دادم به حرمت اون شبا دستمو بگیرمنوشرمنده هرکس وناکس نکن خدا مگه کسایی که ازدواج کردن نذرکردن یا گریه کردن یا التماس کردن که ازدواج کردن؟چراباید من گریه کنم التماس کنم بهم شوهربدی؟خدا ازالتماس کردن به تو ناراحت نیستم التماست میکنم ولی خدا ازاین ناراحتم که همینطور جوونیم داره تباه میشه روحیم داغون شده ومن همچنان مجردم با اعصابی داغون وروحیه پیر

  7. سلام خداجونم الان دارم به این فک میکنم که۴۰امام داره نزدیک ترمیشه ولی ازحاجت من خبری نیس وای خدا بازم باید به دروغ بگم نشد میدونم هیچ کس باورنمیکنه میگن۱بار۲بارنه هزاربارخداجونم من این محرم با اعتقاد اومده بودم جلو چون دلم اینو میگفت میشنوی امام حسین وساطتمو پیشت میکنه دست رد به سینم نمیزنی به حرمت اشکای مادرم به حرمت دعاهای مادرم به حرمت نذرهای مادرم گفتم میشنوی آخه خداجونم بامامانم قهرمیکردم میگفتم نمیره حاجتمو ازامام حسین بخوادمیگفتم نذرنمیکنه ولی مامانم برام این محرم همه کارکرد ولی فک کنم نمیشه خداجونم اگه قراربود نشه ای کاش میمردم آخه خداتواون۲روز فک کردم دنیاروبهم دادی فک کردم همه صبرکردنایی که بهم گفتی صب کن همش این آخرفوق العادش بود نگو فقط۲روز وبرادلخوشی خداصدای نفس مامانم صدای خوشی مامانمویادت بندازبه خاطردل اونم که شده دست من بنده حقیرتو بگیر میدونم گناهکارم ولی تو ببخش

  8. سلام اقا مهدی من نمیتونم به جی فکر میکنید هاتو باز کنم بخونم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    سلام خدا جوووووووووووووون سلام خدا جووووووووووووووون مهربون
    خدایی که از اول و اخر باید بیام درخونه ش روبزنم جون فقط اون میتونه
    خدایا تو رو به زهرات قسم تنهام نزار خدایا میترسم از اینده میترسم
    خ ناامیدم نمیتونم امیدوارباشم روزنه امیدی بهم نشون بده
    خدایا من فقط تورو دارم درسته خیلی گله میکنم و ناشکرم چیکار کنم خسته شدم
    مهربونی تو بهم نشون بده نزار ناامید از درخونه ات برم که …………………..

  9. چرا آدمها این قدر به این دنیای بی وفا دل بسته شدن ، دیروز وقتی بیرون بودم یه لحظه کنار خیابون وایسادم رفت و آمد مردم رو تماشا می کردم با خودم گفتم چقدر غرق دنیان و معلوم نیست یه ثانیه دیگه چی بشه . یکهو دلم هوای بابامو کرد ، که توی این روزای خدا وقتی که غرق زندگی بودیم و فکر می کردم غم و مرگ واسه دیگرونه و من هیچ وقت اینا رو تجربه نمی کنم درست تو اوج غرق شدن تو دنیا خدا گوشم رو گرفت، بابام رو ازم گرفت نمیدونم چرا ما آدمها وقتی یکی می میره یکم به یاد آخرت می افتیم و بعد چند دقیقه یادمون میره که همه مسافریم یادمون میره که دنیا فانیه ، آدمهایی هستن که تو دنیا غرق کارایی میشن که خدا بهش تلنگر میزنه تا چشش وا بشه اما ……….
    نمی دونم چرا ماها وقتی کسی رو از دست میدیم بیشتر بهش فکر می کنیم اما وقتی زندس نه ، برامون عهمه چی عادی میشه ولی وقتی نیس لحظه به لحظه حسس می کنیم. الان به این فکر می کنم که بابابم داره چیکار می کنه و اگه بود چیکار می کرد . بابای خوبم دوستت دارم

  10. سلام
    امشب اینقدرر دلم گرفته و چشمانم از گریه به سوزش افتاده..و اما باز هم میباره.. خیلی نازک شده از مویی هم نازکتر، دلم را میگویم.. خسته شده، بریده، به هیچکسی هم امید نداره جز او ..اما بعضی موقع ها شیطون گولم میزنه به کسی میزنگم یا پیام میدم اما جوابی از طرف نمیگیرم و حرصم میگیره که چرا دوباره رفتم طرف بنده های خدا ..چرا دوباره نرفتم طرف خودش با اینکه فعلا نمیخواد جوابم بده..
    دعـــــا کنید خشمشو از نگاهش بر روی من بر نداره.. تو را به این شب یه دعای کوچک هم برای من یه دنیاست.. خدا همیشه همراهتان …

  11. خدایا با این همه انقورتهاییکه برایت می آورم نمیدام کی :-/ نوبت مغلته ی تو میشود؟
    خدا یا از ته میگویم خیلیییییییی باصفایی :x

  12. خیلی دلم گرفته از خودم ،از آدمایی که به خودشون اجازه میدن کاری بکنن حرفی بزنم که احساس گناه بکنی دلم میخواهد انقدر فریادبزنم که گوش فلک پاره شه ولی فقط خودت میتونی ارومم کنی خدایا صدامو میشنوی خداااااااااااااا

  13. خدایا سالهاست روی آرامش ندیدیم خدایا فقط شما میتونی کمکمون کنی [دعا] خدایا التماست میکنم داداشمو از این مشکل بزرگ نجات بده.خدایا سر به راهش کن .خدایا نجاتش بده پای این دخترو از زندگیمون بکش بیرون.خدایا تو را به موسی بن جعفر قسم میدم این زنجیرهارو از پاش در بیار .خدایا خواهر بودن سخته .داداشم داره ذره ذره جلو چشمم نابود میشه خدایا کمکش کن.خدایا دیدی امشب دختره چطور باهام برخورد کرد میخواست منو بزنه .من بیگناهم .من ازش نخواسته بودم که با داداشم باشه من اصلا بینشون نبودم .خدایا تو خوت شاهدی که جوابشو ندادم .خدایا یادته اون شبا که میومد خونمون میموند بدون عقد بدون نامزدی شب عروسی محسن یادته نرفت خونشون یادته حسین به من اصرار میکرد اینو ببر خونشون ولی باز موند پیش حسین .خدایا خدایا خدایا خدایا خدایاخدایا خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا نجاتمون بده

    • عزیزم من نمیتونم درکت کنم ولی میتونم فقط بگم با یه بزرگ تر مشورت کن.بیشتر قران بخون.
      منم که الان خواهر هستم اگر یه موقعی خدایی نکرده یه چیزی از برادرام دیدم به مامان و بابام میگم.
      موفق باشی سادات.

  14. اتفاقی اینجارو پیدا کردم خیلی درد دل دارم با خدا نمیدونم چرا صدامو نمیشنوه میخوام اینجا صداش بزنم شاید اینجوری صدامو بشنوه.خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا دیگه تحمل ندارم خودت داری میبینی وضعیتمو چرا دستمو نمیگیری؟چه گناهی کردم که باید این همه سختی رو تحمل کنم؟ تو این مورد دیگه دستمو بگیر خودت پشتم باش دیگه نمیتونم خیلی بیشتر از سهم خودم کشیدم.
    خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا کجایی؟

  15. سلام 
    روزی که اینجا رو پیدا کردم دل شکسته بودم الانم هستم ولی ارومم چون میدونم خدایی دارم که منو از خودم بیشتر دوست داره میدونم که همیشه مصلحتی هست ولی هر چقدر هم که قوی باشم طاقت اشکای مادر و کمر خم شده ی بابای مقتدرم رو ندارم
    خدایای خوبم من خیلی گناهکارم دعاهای منو میشنوی میدونم. بهمون رحم کن
    اینجا اینو مینویسم و التماس دعا دارم من دختریم که شاید تنها نکته مثبت من نیکی به والدینمه و کلی عاشقشونم تحمل این روزا رو ندارم
    برای من و خانواده ام خیلی دعا کنید که محتاج دعاتونیم
    یا علی

  16. منم میخوام بگم الان به چی فکر میکنم!! :
    به اینکه در اولین فرصت باید چند میلیون جور کنم که چکای برگشتیمو پاس کنم و قرضامو بدم و بعد شغل به تنگنا کشیدمو تا خفه نشده اکسیژن رسانی کنم و …
    ولی نمیدونم چرا به هر دری میزنم بسته است!!
    شایدم درارو اشتباه میزنم!!
    شاه کلیدم که ندارم، هرچقدر هم که واسه خدا کامنت میذارم، جوابمو نمیده، شایدم میره تو ‏spam‏!!
    به هرحال، شدیدا” از دوستان عزیزی که با خدا جورن و سر یک سفره میشینن، تمنا دارم اینجانب را دعا نموده یا حداقل یک لینکی با بالا بزنن، شاید انشاءا… جواب داد و گرۀ کار من هم بعد از مدتها باز شد و آرامشی نصیبم شد!!‏
    بگو آمین…‏
    ‎ ‎ [دعا] [دعا] [دعا] [دعا] [دعا] [دعا] [دعا] [دعا]

  17. منم میخوام بگم الان به چی فکر میکنم!! :
    به اینکه در اولین فرصت باید چند میلیون جور کنم که چکای برگشتیمو پاس کنم و قرضامو بدم و بعد شغل به تنگنا کشیدمو تا خفه نشده اکسیژن رسانی کنم و …
    ولی نمیدونم چرا به هر دری میزنم بسته است!!
    شایدم درارو اشتباه میزنم!!
    شاه کلیدم که ندارم، هرچقدر هم که واسه خدا کامنت میذارم، جوابمو نمیده، شایدم میره تو ‏spam‏!!
    به هرحال، شدیدا” از دوستان عزیزی که با خدا جورن و سر یک سفره میشینن، تمنا دارم اینجانب را دعا نموده یا حداقل یک لینکی با بالا بزنن، شاید انشاءا… جواب داد و گرۀ کار من هم بعد از مدتها باز شد و آرامشی نصیبم شد!!‏
    بگو آمین…‏
    ‎ ‎ [دعا]

  18. چقدر جالب بود من هیچ وقت با خیال راحت نمیتونم خاطراتم رو بنویسم چون پدرم تا دفتر خاطراتم رو زمین نزاشتم مو به موشو میخونه و از بر میکنه نوشتن خاطرات خیلی خوبه وقتی بهش بر میگردی آروم میشی از اینکه چه روزایی پشت سر گذاشتی از اینکه همه چی میگذره از اینکه روزای سخت موندنی نیست با دفتر خاطرات کلی میخندی و گریه میکنی حال خوبی داره حیف که من نمیتونم خاطراتم رو بنویسم ……..گاهی روزا میگم خدایا بیا یکم آرومم کن ..گاهی خسته گاهی شاکیم گاهی مست مستم و از شوق سر از پا نمیشناسم گاهی پر بغضم گاهی از ته دل بلند بلند میخندم گاهی عاشقم گاهی شکست خورده ..گاهی فقط گاهی ……هیییییی

    • @حوا, این‌ها در واقع، خاطره نیستند. و بیشترش رو و مهمترین‌هاش رو، تنها خودم می‌فهمم. خاطره نیستند، اما، در پرده‌ای رازآلود برایم خاطره انگیز اند.

  19. دارم به این فکر میکنم که چقدر خدا خوبه که با اینکه گناه کرده ام، اما باز هم به من اجازه زندگی کردن و جبران داده و مشتاق تر از من نسبت به خودم در بازگشت به سمتش هست…
    خداجون عاشقتم… شکرت [دعا]

  20. به نام خدا
    خیلی خوبه که داری سعی می کنی تا خودت باشی، امیدوارم همه ما هم بتونیم
    خدا به همراهت

  21. سلام منم از وبلاگتون خیلی خوش اومده خوشحالم تو جمع گرم صمیمی شما هستم @};- @};- هانا ساعت ۱:۰۴سیزده فروردین ۹۲

  22. سلام دوست من .احوال شما ؟ چطورید؟…آدمیزاده گاهی به سکوت و تنهایی احتیاج داره . خودمم تو سکوت فرو رفتم . جوابتون به یکی از دوستان رو دیدم که گفتید مدتیه از محیط مجازی دلزده شدم . براتون خوشحالم که حتی به اندازه ی یه جمله و یه جواب سکوت به (تنها؟) چیزی نوشتین . محیطای دیگه ای که هستین نمیگم . @};- تابلویی رو در و دیوار این کلبه بشن یه چیز دیگه است @};- شادی طبیعی براتون آرزو میکنم .

  23. مرسی آقا مهدی از مطالبت تورو خدا راجع به حکمت خدا بگید چرا من هر چی خدا رو صدا میزنم جوابی نمیشنوم؟ شما به من بگید۵ سال مدت کمیه؟ منی که یه زمانی عاشق بودم الان هم هستم ولی…… احساس می کنم در عین نزدیکی ازش دورم.

    • @maryam, سلام… نمیدونم… فقط میدونم که امید داشته باش. امیدت رو هیچوقت نزار چیزی و کسی ازن بگیره. آدم‌ها با امید زنده هستن.

  24. خیلی ممنونم ازمطالباتون،الان که اینو مینویسم دلم سبک ومیخوام گریه کنم،خدا ازتون راضی باشه وهرچی که به مصلحت تونه در زندگی برای شما قرار بده
    با تشکر زهرا از بوکان [دعا]

  25. سلام باز هم که خسته ی ، تنها … چرا غمگینی؟ میدانم و میشناسم دردت را. یادت باشد که خدا هست همانگونه که خود گفتی: هست، که اشکات بی محابا در خلوت عاشقانه ات با خدای آسمانها جاری است. میدانی بعضی دردها هرگز درمان نمیشه، از میزان وخامتش کم میشه ولی جای زخمش همیشه میمونه. راستش با گذره زمان درمانش لا علاجتر میشه. اما میگذاره و باز بنده ی میمونه خسته و خدای عاشق . خدا همراهه همیشگیت باد.

    • @delshekaste, سلام دوستِ من… بعضی چراها هیچگاه جوابی ندارند… گاهی هم جاش، بیشتر از دردِ خودش به آدم درد میده. مرسی… خوشحال شدم، شاد باشی و التماسِ دعا…

  26. سلام آقا مهدی چند وقتی بود سر نزده بودم اینجا خوب شد به هوای این جشنواره اومدم نوشته های جدیدتونم خوب بود (اگه بخوام یه نقد کرده باشم باید بگم متناتون قوی تر از شعرهاتونه )
    تازگیا به هر آدمی نزدیک میشم و باهاش صمیمی میشم خدا یهو یه چیزی ازش نشونم میده که دلم رو میشکنه فکر میکنید حکمتش چیه ؟ مگه نباید مثل خود خدا عاشق همه مردم بود چرا وقتی احساست رو پاک در اختیارشون میذاری دلت میشکنه ؟ خودم فکر میکنم شاید من زیادی وابسته میشم شاید این محبت مال خداست و من به آدما اشتباهی نشونش میدم ولی مگه میشه عاشق خدا بود و عاشق آدما نبود
    خوشحال میشم نظرتون رو بگید

    • @ریحانه, سلام، ممنونم. من از نقد بیشتر خوشحال میشم… خی من سعی می‌کنم از هر نوع نوشته‌ای رو بنویسم، که خودمم یاد بگیرم. اما حتما یه نظرسنجی می‌زارم که ببینم اگه دوستان نظرشون همینه، به همون شیوه بنویسم.
      والا خکمتش رو که من قرار نیست بدونم، اما علتش رو… علتش هم همینه که آدمیزاده دیگه! واسه شما یکی اینجوری نیست، واسه خیلی از ساده‌های تنهایِ دنیا همینجوره، میزنن میشکونن. والا، نظر من هم همینه که اگه کسی خدا رو دوست داره، باید مثه خدا مهربون باشه و خوبی رو همه‌جا بپاشه. ولی مطمئن باش، اینکار خیلی سخته و تمرین و قدرتِ زیادی می‌خواد که بتونی خوبی کنی بازم، وقتی که دوباره و دوباره می‌شکوننت…
      به نظرم کارت درسته. فقط نزار آدما وادارت کنن که کم بیاری و بشی مثلِ خودشون.
      موفق باشی دوست من :‌)

  27. لام مطلبتون خیلی عالیه. اسم منم مبیناس.وقتی خوندمشون اشک جلوچشاموگرفت……… خیلی ازمطلبتون خوشم اومد.امیدوارم همیشه درپناه خداباشید.درپناه یزدان

  28. حسابی گله مند شده بودم از خدایی که همیشه عاشقش بودم و بعضی وقتا اونقدر اونو نزدیک احساس میکردم که دنیا با اون همه بزرگی برام تنگ و کوچیک میشد حتی با نگاه به یه برگ کوچیک به اوج با خدا بودن میرسیدم اما از اون عاشق جز گله کردن چیزی نمونده دائم می گفتم خدایا چرا؟ احساس می کنم انسان بودن و زندگی کردن مسؤلیت بزرگیه هر چه قدر به خدا نزدیکتر میشیم امتحانات الهی سخت تر میشه و این چیزی بود که همیشه ازش می ترسیدم و امروز فکر کردم شاید باید خدامو بیشتر بشناسم تو گوگل زدم خدا و سایتت اومد نوشته هات به دل میشینه هر انسانی باید تو عمق وجودش خدا رو احساس کنه و اون عاشق واقعیه هر شخصی تو زندگیش مشکل داره اگه برات امکان داره ازت میخوام درباره امید و حکمت های خدا حرف بزنی چون عاشقای واقعی همونجا خودشونو نشون میدن ممنون.

    • @maryam, سلام دوست من، چشم حتما، اگه چیزی داشته باشم که قابل عرض باشه، می نویسم.
      بله، به خدا نزدیک بودن هم هزینه داره، و هزینه اش هم تحمل رنج بیشتره. رنج فراق، در عین آرامشی که خدا به قلب آدم میده، آدم بیشتر دلش تنگ خدا میشه : )

  29. یه جایی بین دوست داشتن و تنفر گیر کردی نمیدونی خوبی یا بدی حتی نمیدونی باید این باشی که هستی یا باید یه چیزای مهمیو تغییر بدی، نمیدونی دیگرون بدن یا اینکه تو فکر میکنی اونا بدن، جدال سختیه خیلی سخت جدالیه که من هم هر روز باهاش سر میکنم توی گوگل نوشتم خدایا کمکم کن سایتت اومد کلیکش کردمو الآنم مطالبشو هرت کشیدم (دروغ چرا فقط نامه ای از خدا و همین صفحه چون۲:۳۰ شبه) … باحال بود… راستش یه جاهاییش تاریک بود اونجاییشم که روشن بود، شب مهتابی بود روز نبود.:.. دنیای منو تو کپی شدست از هم، تنهایی، تنفر، عشق، گناه، ثواب، خدا… اینا همش راسته و ما تو خواب غفلت دنیا، ترسم از این که یه روز از خواب پا شمو ببینم به خواب رفتم، خوابی که دیگه بیدار شدنی نداره منمو یه دنیا تاریکی اون موقعست که خدا با همه مهربونیشم حتی یه کبریت بهت نمیده تا یه ذره شو روشن کنی میگه کارنامشو بیارید فکر کنم اونموقع اشک تو چشمام جمع شه … نوشتهات اشک آدمو در میاره این خوبه اما اگه من بودم حال وبلاگ نویسی داشتم چیزی مینوشتم که انرژی بده یه انرژی واقعی … یه سوال میشه یه سوال از بازدید کننده هات داشته باشی؟ ” اگر میتونستی به آدم ها کمک کنی چطوری به اونها کمک میکردی (خواهشا جملات کلیشه ای مبارزه با جنگ و قحطی و … نباشه) خواهشا کارایو بنویسید که تاحالا انجام ندادید کوچیک و بزرگ فرق نمیکنه ولی مطمئنی اگر میتونستی دریغ نمیکردین ازشون بخواه که رو راست باشن” ممنون میشم اگر این کارو بکنی اگر نخواستی نظرو نمایش بدی لطف کن و منو از طریق ایمیلم مطلع کن….. شاد باشی

    • @محمد, سلام دوست عزیزم. ممنون از نظرت. فکر می‌کنم که شما فقط یک نوشته رو خوندی، نوشته‌های پر امید هم هست.
      در واقع، میدونی، حقیقت هم همینه که دنیا واقعا پر از زشتی و بی رحمی و تاریکی هم هست. همه این رو می‌دونیم. فقط من سعی کردم، در کنار اینکه میگم زشتی‌ها رو، به اون مهتاب هم فکر می‌کنم، به خوبی‌هایی که در شب تاریک هم هست… و مهتاب!!! نشان از نوری میده که از جای دیگه‌اس، از خورشید… از لبخند بچه ها میگم و دوست داشتن‌های بی دلیل! از پاکی نگاه کودکانه می‌گم و خدایی که خلاصه‌ی تمام این خوبی‌هاست…
      راستش من هم هر روز مثل شما، با مفهوم‌هایی مثلِ خوب و بد و گناه و خدا و… همیشه در گریبانم و دسته پنجه نرم می‌کنم… ولی خب شاید همین قدرت انتخاب و اختیارم هست که قشنگ می‌کنه وقتی به احترامِ خدا از گناه فاصله می‌گیرم.
      اگه اجازه بدی، جواب سوالت رو من بدم‌:
      من اگه می‌خواستم به آدما کمک کنم… چی بگم… کاری از دستم بر نمیاد جز اینکه از خوبی و مهربانی و خدا بنویسم براشون تا شاید یکی یه روزی به وقتی جرقه‌ای از امید در دلش زنده شه……….. یک نفر هم یک نفر هست…
      کار دیگه‌ای فک نکنم از دستِ من یکی بر بیاد، جز اینکه با رفتارم به آدمایی که برخورد می‌کنم این حس رو بدم که مهم هستن و ارزش دارن.
      ممنون از نظرت دوست خوبم، موفق باشی :‌)

      • @mEhdi,
        دقیقا مث منی  [تشویق]
        منم زندگی رو فقط با لطافت پر یک سنجاقک و زیبایی ماه و ستاره ها و دوست داشتنی ترین قسمت زمین یعنی کویـــــــــــــــر زندگی میکنم :x

نظر بدهید

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

~X( [شیطونک] [رویا] [دعا] [خجالت] [تهوع] [تشویق] [بغل] [-( X( O:-) B-) @};- =P~ =)) =(( ;;) ;)) ;) :| :x :S :P :D :-h :-O :-?? :-? :-/ :-* :)) :) :(( :(